روانشناسي مثبت گرا رويكرد جديدي در روانشناسي مي باشد.
كه با نگاه خوشبينانه به طبيعت انسان و مطالعه مهارت هاي انسان مي پردازد.
عملكرد روانشناسي مثبت گرا
- برخلاف طرز فكر بد بينانه رايج در جريان روانشناسي و تاكيد كردن آن در آسيب شناسي .
- همينطور بيماريهاي رواني روانشناسي مثبت تلاش ميكند.
- تا با مفروضه هاي ارسطويي خود به طبيعت انسان .
و مفروضه هايي كه انسان را داراي انگيزههاي دروني براي نيكي و همينطور كمال مي دانند.
علم روانشناسي در بين علوم طبيعي ديگر دانش نسبتاً جوان مي باشد كه از فلسفه.
و زيست شناسي ايجاد شده و روان شناسي به عنوان رشته اي علمي .
و داراي مستقل حدود ۱۰۰ سال مي باشد كه به وجود آمده است.
و با اين وجود در اين مدت نسبتاً كوتاه تحولات فراواني در آن به وجود آمده است.
مطالب و مقالات سايت ” مركز مشاوره ” توسط تيم تخصصي مشاوران و روانشناس تهيه و پشتيباني شده است.
خدمت هاي كاربردي روانشناسي
- كه خدمت هاي كاربردي روانشناسي در زمان هاي گذشته بسيار زياد بوده است.
- كه به سه دسته درمان بيماريهاي رواني و بارور و كامل كردن زندگي براي مردم .
- و همينطور شناسايي توانايي ها و استعدادهاي برتر مي توان آنرا تقسيم كرد.
ولي بعد از جنگ جهاني دوم تاكيد بيش از اندازه ي روانشناسي در معالجه.
و آسيبشناسي و كلا سرمشق هاي بيماري محور به حدي رسيد .
كه خدمت روانشناسي تقريباً به فراموشي سپرده شد.
كه تاكيد كردن بر آسيبشناسي تا به آنجا پيش رفت.
پژوهشهاي روانشناسي مثبت گرا
- دانشگاه ها و همينطور موسسه هاي علمي اين احساس را داشتند .
- كه اگر پژوهشهاي آنها در ارتباط با آسيبشناسي شناخته بشود.
- امتياز هاي فراواني را بدست خواهند آورد.
- كه اين حرف كه در نوع خود براي معالجه بيماريها بسيار داري فايده بود.
- ولي در عين حال مستلزم چشم پوشي كردن از مهارت ها
- و خصوصيات بالقوه انسان هم ميشد.
كه اين رويكرد تنها آسيبشناسي بلكه طرز فكر ما را نسبت به خودمان
به عنوان يك موجود انساني تحت تاثير قرار داده است .
كه در حقيقت روانشناسي انسان را به عنوان يك موجودي در نظر ميگيرد.
كه با غرايز و احتياج هاي بافتي و همينطور تعارض ها در زمان كودكي مي باشد.
و يا كانون دريافت كننده محرك و ارائه دادن جواب.
علم روانشناسي و شناختن بيماري
- بيشتر از ۶۰ سال مي باشد كه علم روانشناسي در قالب شناختن
- بيماري ها و معالجه آن مطرح شده است .
- كه شناختن بيماري ها و همينطور كمبودها.
- و صدمه هاي ناشي از آن ها و كسب كردن معالجه.
- و كمك كردن به معالجه اشخاص مبتلا از دغدغه هاي روانشناسي بوده است.
- و هنوز هم هست ولي حدود يك دهه قبل مرحله تازه اي.
- به عنوان روانشناسي مثبت گرا به مطرح شدن رسيد .
- و در عوض اين كه دائما به بيماران و بيماريهاي آنها بپردازيم بياييم .
- به اشخاص سالمي هم كه به دنبال شادي و موفق شدن و همينطور رشد كردن.
- و رضايت از زندگي مي باشند تمركز كنيم.
كه به اين طريق كه آنها را قادر به تحمل روش تفكر كردن خواهيم كرد .
و با متمركز شدن آنها بر نقطه هاي قوت شان و توسعه دادن بعضي از خصوصيات شخصيتي آنها مانند:
- شادي و سلامت روحي و همينطور پيدا كردن معنا در زندگي و رشد كردن و شكوفايي روانشناختي.
- و به صورت كلي بهتر شدن كيفيت زندگي و بيشتر شدن رضايت از زندگي را براي آنها فراهم كنيم.
كه در حقيقت بنيادي ترين اصل زندگي در زمان حال مي باشد.
نه به اين معني كه به فكر گذشته و به آينده خود نباشيد .
بلكه وابستگي به آنها هم دارا نباشيد كه روانشناسي مثبت گرا داراي هدف هايي مي باشد.
كه شامل موارد زير خواهد شد:
- اهميت همراه با ضعف و قوت ها
- برطرف كردن خسارت ها و همينطور تقويت كردن مهارت ها و توانايي ها.
- پرورش توانايي ها و استعدادها و ظرفيت هاي وجودي.
اصول روانشناسي مثبت گرا
روانشناسي مثبت گرا همينطور به اين پرداخته خواهد شد .
كه به چه صورت برخي از اشخاص خوشبين تر و همينطور پر انرژي تر و شاداب تر مي باشد .
در صورتي كه امكان دارد مثل ديگر مشكلات و مسائل مختلف زندگي باشند.
و همانطور كه در ابتدا تحول و نگرش را كه هدف اصلي به حساب ميآيد .
در نظر مي گيريم كه تحولات در مدل ذهني اشخاص نسبت به ظرفيت آنها
- از اساسي ترين نكته هاي مد نظر روانشناسي مثبت مي باشد .
- كه البته لازم به ذكر مي باشد كه روانشناسي مثبت گرا با مفاهيم مثبت انديشي.
- و همينطور تفكر مثبت و قانون جذب كه در يادگيري هاي انگيزشي مورد توجه قرار گرفته است.
- كامل داراي فرق مي باشد و پايه هاي تحقيقي و پژوهشي و همينطور علمي آن به اين واقعيت مي پردازد.
علل عدم مراجعه به روانشناس
به طور معمول هنگامي كه در يك جمعي سوالي مطرح بشود .
كه كدام يك از شما تا به امروز به روانشناس رجوع كرده ايد.
عده خيلي كمي به آن پاسخ مثبت خواهند داد و بيشتر اشخاص در جواب بيان مي كنند .
كه يا گران مي باشد و اگر پيش روانشناس برويم مردم تصور ميكنند كه ما ديوانه مي باشيم .
- برخي از افراد هم بيان ميكند كه آدم بايد آموزش ببيند كه مشكل هاي خود را برطرف كند.
- ما ميتوانيم كه اين كار را انجام دهيم پس احتياجي به آن نميباشد .
- اگر پاي صحبت قديمي ترها بنشينيم جالب تر هم خواهد شد .
- خيلي از آنها با شنيدن كلمه روانشناسي به ياد ديوانه شدن و افسردگي .
- كاملا بيماريهاي رواني خواهند افتاد و امكان دارد.
- داستانهاي از اشخاصي را براي شما به نقل كردن بپردازند.
- كه به علت هاي متعدد به قول خودشان عقل خود را از دست داده اند .
جايگاه روانشناسان در جامعه
و البته به طور معمول در انتهاي داستان ها هم اثري از بهبود يافتن و برگشتن به زندگي معمولي وجود ندارد.
و حلال مشكلات آنها هم ريش سفيدهاي محل و همينطور بزرگترهاي خانواده ها بودند .
كه البته هم هنوز هم جاي خود را حفظ كرده است كه اين شرايط ميان نسل هاي جديد.
هم تا حدودي جايگاهي دارد و خيلي از والدين تا حد امكان اجازه نميدهند.
كه بچه هاي آنها به سمت انتخاب اين رشته بروند.
- اين طرز فكر منفي كه روانشناسان فقط با اشخاص مشكل دار خواهند پرداخت.
- مختص مردم ما نمي باشد و ريشه در اتفاق هايي مانند جنگ جهاني دارا مي باشد .
- كه جنگ گريبانگير روانشناس ها هم شده است.
علم روانشناسي
علم روانشناسي از همان آغاز شدن كه تلاش كرد كه خودش را در ميان رشتههاي علمي مطرح بكند.
داراي سه هدف عمده مي باشد كه شامل موارد زير خواهد شد:
- اول اينكه به معالجه بيماريهاي رواني و همينطور مشكل هاي روانشناختي مردم مي پردازد.
- دوم اينكه اشخاصي را كه به اصطلاح نوابغ ناميده مي شود هدايت مي كند.
- تا تواناييها و استعدادهاي آنها به شكوفا شدن برسد.
- سوم اينكه كاري را انجام دهد كه زندگي اشخاص معمولي جامعه.
- از غناي فراوان تري برخوردار بشود كه اگر اينگونه پيش برود .
- بسيار عالي خواهد شد به دليل اينكه در اين صورت تمام اشخاص جامعه .
- چه گروه هاي اقليت يعني آن اشخاصي كه از مشكل هاي حادي در حال رنج مي باشند .
- و چه نوابغ و هم بيشتر جامعه مي توانستند از خدمت هاي روانشناسي بهره مند بشود.
در مورد اينكه روانشناسي قصد دارد كه براي هر كدام از اين سه گروه چه خدمت هايي را به ارائه دادن بپردازد.
بحث فراواني مي باشد ولي در عمل دو هدف آخر به فراموشي سپرده شده است .
و هنوز روانشناسي چندان رايج نشده بود كه جنگ جهاني اول آغاز شد.
و عده اي فراواني از اشخاص صدمه ديده از جنگ احتياج به كمك داشتند.
كه مشكل رواني و اقتصادي و اجتماعي خانواده هاي صدمه ديده و ديگر مردم هم كه جاي خود را دارند.